Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه هنر؛ در میان ژانرهای کلاسیک قصه‌گویی، ملودرام یکی از جدیدترین و جوان‌ترین شاخه‌هاست و قدمت آن به قرن هجدهم و دوران ملکه ویکتوریا در انگلستان برمی‌گردد؛ در حالی که ژانرهای کلاسیک دیگر مثل تراژدی، درام و کمدی میراث دوران یونان باستان هستند. ملودرام در حقیقت شاخه‌ای گسترش‌یافته از درام است که در آن تاکید ویژه‌ای روی احساساتی‌گرایی می‌شود و به همین دلیل در آن موسیقی کارکرد ویژه‌ای پیدا می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این سبک از قصه‌گویی که کم‌کم ساختار ژانر هم پیدا کرد، بیشتر از این‌که کنش‌ها قصه را پیش ببرند، دیالوگ‌ها این کار را می‌کنند و به جای شخصیت‌های خاکستری که قضاوت راجع‌ به خیر یا شر بودن‌شان به سختی ممکن است، الگوهای واضحی از خیر و شر در ۲ سوی ماجرا هستند. یک نکته دیگر در مورد ملودرام این است که اگر تراژدی راجع‌به آدم‌های فراتر از ما است و کمدی راجع‌به آدم‌های فروتر از ما، ملودرام درباره کسانی است مثل خودمان.

از این جهت ملودرام با این‌که جبهه‌های خیر و شر ماجرا را به صورت واضحی از هم تفکیک کرده است، به ساحت مسایل اجتماعی هم کشیده می‌شود و جنبه واقع‌گرایانه پیدا می‌کند. به این ترتیب یکی از بسترهای مناسبی که با آن هم می‌توان دغدغه‌ها و مسایل انسانی و اجتماعی را طرح کرد و هم به نتیجه‌گیری‌های امیدوارکننده‌ای رسید که به اراده و انگیزه مخاطبان قدرت ببخشند، ملودرام است. این ژانر یکی از پرمخاطب‌ترین ژانرهای سینمایی دنیا است اما به دلایل متعددی به ویژه در سال‌های اخیر، بین سینماگران ایرانی مهجور واقع شده بود.

چرا ملودرام ایرانی مظلوم است؟

در حقیقت ملودرام از آن‌جایی که برای شرکت در جشنواره‌های خارجی کاربردی نداشت، تبدیل به بستری نشد که سینمای ایران با آن دغدغه‌های اجتماعی و انسانی را مطرح کند و در گیشه هم فقط یک سبک به ویژه از فیلمسازی کمدی که آن هم شامل تمام انواع کمدی نمی‌شد، به تنها کالای موجود در بازار تبدیل شده است. برای شکستن این سد و ساختن الگویی جدید نیاز بود که عواملی خارج از وضع موجود به معادله اضافه شوند و برای ایجاد تغییرات بنیادین، اولین قدم‌ها را بردارند. در دوگانه سینمای جشنواره‌پسند ایران و فیلم‌های کمدی بفروش که عده‌ای از آن با عنوان نسل دوم فیلم‌فارسی یاد می‌کنند، حرکت به سمت این‌که مخاطبان فیلم‌های ملودرام هم بتوانند فیلم‌های مورد نظرشان را پیدا کنند و رفته‌رفته با استقبال از این نوع فیلم‌ها نشان بدهند که این ژانر در ایران جای کار دارد، در اولین گام به دست نهاد یا سازمانی امکان‌پذیر است که ذی‌نفع جشنواره‌های خارجی یا مدل بفروش امروز در سینمای ایران نباشد؛ مشابه کارکرد حوزه هنری در دهه شصت و هفتاد. به همین دلیل ورود سازمانی مثل اوج در تولید چنین فیلم‌هایی موجه می‌شود. چنین سازمان هایی اساساً وظیفه دارند که خلاها را پر کنند و جایی که نیازهایی واقعی وجود دارد اما برطرف کردن آن نیازها منفعت گروهی از میدان‌داران امروز صحنه را تامین نمی‌کند، به پیش آیند. پیش از این، وقتی نه جشنواره‌های خارجی از سینمای دفاع مقدس یا فیلم‌های ارزشی، امنیتی و مذهبی ایران حمایت می‌کردند نه مهندسان گیشه علاقه‌ای داشتند که به این سمت بیایند، این وظیفه اوج و حوزه هنری و نهادهای مثل آن بود که ورود کنند اما این وظیفه، هر قدر محدوده موضوعات و سبک فیلمسازی در ایران محدودتر شود، بیشتر گسترش پیدا می‌کند و دامنه وظایف آن‌ها را افزایش می‌دهد و به ملودرام هم می‌رساند.

جای درست خیر و شر کجاست؟

اوج امسال در کنار ژانر دفاع مقدس، در ژانرهای ورزشی و ملودرام هم ورود داشته و آثاری را به فجر چهل و دوم ارایه کرده است که جزو نیازهای جامعه مخاطبان ایرانی محسوب می‌شدند اما نوعاً مهجور مانده بودند. اگر دقت کنیم ژانر ملودرام تا به حال بستری برای تولید محتواهای ارزشمند در سینمای ایران هم بوده و تعدادی از شاخص‌ترین ملودرام‌های ایرانی، بخشی از مهم‌ترین فیلم‌های دفاع مقدسی با فضای پساجنگ را تشکیل می‌دهند که فیلم‌هایی مثل «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «هیوا»، «میم مثل مادر» و «کیمیا» از آن جمله هستند. با این حال ملودرام‌های مذهبی که با مسایل روزمره زندگی مردم عادی هم پیوند بخورند، چندان در سینمای ایران پرتعداد نیستند؛ در دهه شصت مجید مجیدی شروع کرد و در دهه هشتاد رضا میرکریمی ادامه داد اما به مرور به واسطه فشار گیشه فراموش شد.

فیلم سینمایی «آبی روشن» گذشته از هر قضاوتی راجع‌به کیفیت آن در زمینه‌های مختلف مثل کارگردانی، فیلمنامه، بازی‌ها و موسیقی، از این جهت مورد توجه است که جزو اولین قدم‌های سینمای ایران به سمت ملودرام مذهبی با هدف‌گیری مخاطب عام محسوب می‌شود و مخاطب با قصه‌ای طرف است که به سیاق عمومی ژانر ملودرام، به صورت سرراست و واضح مرزهای تباهی و رستگاری را مشخص کرده و در آن اگرچه آدم‌ها ممکن است از جانب شر به سوی خیر بیایند اما خود خیر و شر به درستی سر جایشان ایستاده‌اند و کسی مرز بین آن‌ها را مخدوش نکرده است.

فیلم سینمایی «آبی روشن» گذشته از هر قضاوتی راجع‌به کیفیت آن، جزو اولین قدم‌های سینمای ایران به سمت ملودرام مذهبی با هدف‌گیری مخاطب عام محسوب می‌شود.

به عبارتی بدی بد است و نیکی نیکو، هرچند آدم‌های بد ممکن است خوب شوند یا بالعکس؛ حال آن‌که همین نکته ساده توسط بسیاری از فیلم‌های ملودرام سینمای ایران در سال‌های اخیر رعایت نمی‌شد و تعاریف نیکی و شر در حال عوض شدن بودند. این نکته ذاتی در ژانر ملودرام که مرز خیر و شر را مشخص می‌کند، در حقیقت جلوی مبهم‌بافی‌هایی که قصد دارند به تدریج خیر و شر را در هم مخلوط کنند یا جای‌شان را تغییر بدهند، سدی قرار داده و گونه‌ای از قصه‌گویی را پدید می‌آورد که از بدآموزی و فریب تربیتی مخاطبان به دور است.

در ادامه به بررسی چهار عنصر ژانر ملودرام می‌پردازیم که به کارگیری آن‌ها در فیلم سینمایی «آبی روشن» توانسته به تاثیرگذاری این فیلم کمک کند.

جست‌وجو و شکل گیری یک سفر جاده‌ای

یک سنگ زمرد نسبتا بزرگ از معدن به سرقت می‌رود و نگهبان پیر معدن هم در جریان این سرقت جان می‌بازد. حالا یونس که شخصیت اصلی قصه است به همراه همسر کسی که به دزدی سنگ فیروزه متهم شده، باید به جستجوی سارق بروند و یک سفر جاده‌ای آغاز می‌شود که این ۲ نفر را با شخصیت‌های متنوعی روبرو می‌کند. سفر در جاده‌های سرسبز، امکان یک تصویربرداری خوش‌رنگ و لعاب را به کارگردان داده و جنبه‌های بصری کار را تأمین می‌کند و عنصر جستجو مایه مناسبی برای تعلیق داستان پدید می‌آورد. در ضمن حین این جست‌وجو امکان پدید آمدن شناخت بهتر از شخصیت‌های قصه هم ایجاد می‌شود. یعنی هم شناخت کسانی که سفر می‌کنند و هم کسانی که این مسافران به دنبال‌شان می‌گردند، بهتر معرفی می‌شوند.

امیدواری و گره‌هایی که کور نیستند

داستان «آبی روشن» با تلخی آغاز می‌شود و به شیرینی پایان پیدا می‌کند که این از خصوصیات اصلی ژانر ملودرام است. روند قصه پر از گره است اما هیچ‌کدام کور نیستند و تصویر بن‌بست را در مقابل مخاطبان قرار نمی‌دهند. این باور که هر قصه‌ای اگر تلخ باشد واقع گرایانه‌تر است؛ نه تنها خارج از بحث‌های زیبایی‌شناختی قابل نقد است، بلکه مخاطب سینما را هم آزرده می‌کند. مخاطب در فیلم‌ها امید و آرزوهایش را جست‌وجو می‌کند، همان‌طور که باورهای مذهبی ممکن است برای او دریچه‌ای به تحقق امیدها و آرزوهایش باز کنند. یکی از اعلاترین نمودهای این امیدواری مذهبی در میان ایرانیان توسل به امام هشتم شیعیان است و قصه «آبی روشن» امیدواری‌ها را به همین ضریح دخیل بسته است.

بیان احساسات انسانی

چیزی که داستان فیلم «آبی روشن» را حتی نسبت به بسیاری از ملودرام‌های دیگر نرم‌تر و لطیف‌تر می‌کند، دوری از نفرت است. ملودرام‌ها معمولاً یک شخصیت منفی کاریزماتیک دارند که اصطلاحاً حرص مخاطب را در می‌آورد و او را به دنبال کردن قصه وادار می‌کند. مثلاً شخصیت شوکت در سریال «نرگس» یا حشمت فردوس در سریال «ستایش». اما همین شخصیت‌های منفی هم معمولاً در آخر قصه به شکلی ترحم‌برانگیز می‌شکنند یا حتی ممکن است مخاطب را با خودشان همدل کنند. در «آبی روشن» اما از ابتدا این نفرت به صورت غلیظ شکل نمی‌گیرد و حتی شخصیت اصلی داستان هم خودش را در وضع بدی که شخصیت‌های مقابلش پیدا کرده‌اند، مقصر می‌بیند.

داستان‌گویی ملودیک

ملودرام یعنی قصه‌ای که در اجرا ملودیک باشد و عموماً در مورد فیلم‌های این ژانر گفته می‌شود که موسیقی سوار کار است. نوع موسیقی‌های ملودرام هم با انواع موزیک‌هایی که احتمالا در فیلم‌های دیگر به کار گرفته می‌شوند، فرق دارد و باید به وضوح احساساتی باشد. سختی کار این‌جاست که این موزیک احساسی نباید در کلیشه‌ شباهت به موسیقی‌های عامه‌پسند مثل خودش داشته باشد و از طرف دیگر باید سخنگو هم باشد؛ یعنی در ملودرام موسیقی بخشی از روایت است و باید بگوید که الان فلانی غمگین است، شاد است، مضطرب است، خطری در کمین است و ... موسیقی فیلم «آبی روشن» که توسط فرید سعادتمند ساخته شده است، از این جهت نمونه مناسب و قابل اشاره‌ای به نظر می‌رسد و هم روی صحنه‌های کارت‌پستالی فیلم، هم روی چهره بازیگران و هم روی میزانسن‌های اجتماعی کار می‌کند.

کد خبر 6012659

منبع: مهر

کلیدواژه: فیلم آبی روشن جشنواره فیلم فجر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر چهل و دومین جشنواره تئاتر فجر تئاتر ایران هنرمندان تئاتر جمشید جم فیلم سینمایی موسیقی انقلاب تئاتر کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی فیلم صبح اعدام شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر پوستر سینمای ایران ژانر ملودرام ملودرام هم ملودرام ها آبی روشن خیر و شر فیلم ها آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۷۳۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران

با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقه‌شان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون می‌توانند با ترانه‌های او همزادپنداری کنند و به‌راحتی خود را به‌عنوان راوی ترانه‌هایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمی‌توان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمی‌کند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پست‌های طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراک‌گذاری آن پست‌ها.

به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت می‌نویسیم؟ در هفته‌های اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند می‌گفت.

در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرم‌های موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.

اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تک‌آهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخش‌شده در یک روز را ثبت کرد.

سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخش‌شده‌ترین آلبوم در یک روز و پخش‌شده‌ترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرم‌های پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریم‌های روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطب‌ترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.

اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده می‌شود؟

پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمی‌توان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاه‌های نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبوم‌های قبلی‌اش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.

در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.

موسیقی سوئیفت

توبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، می‌گوید: «نمی‌توانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگ‌هایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگ‌هایی که تیلور می‌نویسد، فوق‌العاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبوم‌های متوالی این کار را انجام می‌دهد.»

درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، می‌گوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او می‌داند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگ‌های او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و می‌توانم به آهنگ‌های او، حتی آهنگ‌هایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آن‌ها ارتباط برقرار کنم.»

همه کاره بودن او

سوئیفت به طرز ماهرانه‌ای ژانر‌های مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفه‌ای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ می‌گویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.

سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیه‌کنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.

در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از ساز‌های بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگ‌ها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بی‌سابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.

البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگی‌های بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال می‌کردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستان‌سرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.

هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.

نوبیل درباره این اقدام می‌گوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش می‌کنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»

هوش تجاری سوئیفت

کونیگزبرگ می‌گوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمی‌شود، بلکه در مورد تجارت است و مهارت‌های تجاری تیلور شگفت‌انگیز است».

درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکت‌های استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العاده‌ای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینما‌ها رفت، «پرفروش‌ترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.

همچنین بازاریابی رسانه‌های اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی می‌نشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانه‌های اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.

حرکت درخشان سوئیفت

از اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبوم‌های اولیه‌اش به طور گسترده‌ای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد می‌شود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبط‌های تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافی‌جویانه بی‌سابقه، سوئیفت آلبوم‌های خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبط‌های جدید به دست آورد.

در حالی که سوئیفت خاطرنشان می‌کند که همه این‌ها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبوم‌های تازه ضبط‌شده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.

آینده نگری او

نوبیل می‌گوید سوئیفت درک ذاتی از خواسته‌های مخاطبانش دارد و این توانایی می‌تواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتی‌ها می‌داند:

۱۹۸۹

زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگ‌های زد و کالوین هریس با آهنگ‌های پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل می‌گوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آن‌ها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده می‌کرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال می‌کند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.

شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰

نوبیل می‌گوید در طول قرنطینه همه‌گیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانر‌های جدید برای کار روی آلبوم‌ها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.

کونیگزبرگ می‌گوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکس‌کننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»

فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروش‌ترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح می‌دهد، این موفقیت تصادفی نبود.

او ادامه می‌دهد: «طرفداران با این آهنگ‌ها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش می‌کردند؛ آهنگ‌هایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانه‌ها و درختان صحبت می‌کردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»

تور era

نوبیل می‌گوید دو نیروی فرهنگی را می‌توان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانه‌های اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربه‌های جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با ده‌ها هزار نفر دیگر که آن‌ها نیز با آهنگ‌های تیلور سوئیفت بزرگ شده‌اند، بسیار عمیق‌تر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه می‌گوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».

آیا می‌توان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟

خیر.

نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آن‌ها در زمان‌های دیگری انجام می‌داد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمی‌شد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر می‌شد، تأثیر مشابهی نداشت. این‌گونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن می‌شوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شده‌اند، ترکیب نادری است.

بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.

وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت می‌کند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت می‌کند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت می‌کند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه می‌شود. دلیل اینکه می‌توانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاه‌پوست است و نژاد دارد.

البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی می‌مانند و نمی‌توان به هیچ وجه او را بزرگ‌ترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.

آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیت‌های برتر و موفقیت افسون‌کننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید می‌کند و به‌طور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت می‌کند.

دیگر خبرها

  • خواننده اصلی یکی از عاشقانه‌ترین ترانه‌های ایران پیدا شد + فیلم
  • نگاهی به فصل دوم مسابقه معمایی موزیکال «صداتو» / نغمه‌ای در دل معمای موسیقی
  • نگاهی به قیمت هونگچی H۵ در بازار آزاد؛ یکی از گران‌ترین چینی‌های بازار + جدول
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • نگاهی به سینمای کارگری ایران به مناسبت روز کارگر
  • انتشار وضعیت فرهنگی ایران در پیمایش ارزش‌های جهانی
  • ارزش های اخلاقی در ایرانیان بالاترین رتبه را در جهان دارد
  • پشت‌پرده محبوبیت تیلور سوئیفت چیست؟
  • پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
  • افق پیش رو در مناسبات با عربستان روشن است